نیستــــــــی
و این ینی یه بشقاب پــــــر از غذای موردِ علاقَم
با دو تـــــــــــــا قاشــــق کنارش
ومنی ک تو هر ثانیه صــــــــــد بــــــــــار بغضمو قورت میدم
و صدات که هنــــــــوز توی سرم میپیچه
-آروم تر بخور... دل درد میگیری...
ببین! دل درد نگرفتم... اما قلب درد چرا...
.
.
حتی لوک خوش شانس هم آخرش تنهایی می رفت سمت غروب...
با اینکه لوک بود....
با اینکه خوش شانس بود....
.
.
هرسال پاییز که میشد عاشقانه هایم فوران میکرد......
نگاهم نکن....
پاییز امسال عاشق نیستم........
.
.
خیلی وقته تمام درهارا بازگذاشته ام.....!
نه تو میایی ؛ نه خیالت میرود....
نظرات شما عزیزان: